چهرههایثابتهمهشبکهها!
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۵۹۴۰۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، در حالی که صدها بازیگر هستند که مدتهاست در سریالهای تلویزیون دیده نشدهاند، شش چهره حاضر، همزمان دو سریال روی آنتن دارند؛ با گریم مشابه و گاهی ویژگیهای مشابه دو کاراکتر. اگرچه آنها اغلب نقشهای فرعی بازی کردهاند و به اندازه بازیگران اصلی، حضور دایمی در قاب تصویر ندارند، اما به هر حال همزمانی حضورشان برای مخاطب دلپذیر نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وحید نفر
بوی باران و سلام آقای مدیر
وحید نفر بیشتر به عنوان بازیگر تئاتر شناخته میشود و سابقه چندانی در تلویزیون ندارد. او در سریال «بوی باران» در نقش «داوود» باجناق «شهاب» بازی کرده که در قسمتهای گذشته حضور پررنگی داشت و اکنون حضورش کمرنگ شده. او خلافکار است و در ماجرای کشته شدن صوری «فرشته» دخیل بوده. شخصیت او در «سلام آقای مدیر»، کاملاً متفاوت است و در نقش پدر «احمدرضا» (سهند جاهدی) جلوی دوربین رفته. معمار است و در یکی دو قسمت اخیر، در پی رفعورجوع کردن ماجراهای حول فرزندش است. او با همان سبیل و همان شمایل «بوی باران» در «سلام آقای مدیر» ظاهر شده و فقط لباسهای شیک و تروتمیز میپوشد. نحوه صحبت کردن او هم تفاوت چندانی با «داوود» ندارد.
سهند جاهدی
آچمز و سلام آقای مدیر
سهند جاهدی بازیگر جوان تلویزیون در «آچمز» در نقشی تقریبا مهم ظاهر شده. «متین» پسر مهندس «گلکار» که با همکاری «فرزاد» (امیرحسین رستمی) سعی میکند «مصیب» را به جای پدرش جا بزند و از این راه، به درآمد برسد. برای کلاهبرداری کمی بیدستوپاست و بخشی از بار کمدی داستان را به دوش دارد. او در «سلام آقای مدیر»، در نقش «احمدرضا» یکی از دانشآموزان مدرسه بازی کرده. در قسمتهای اخیر و ماجرای مصرف مواد مخدر به همراه دوستانش، کاراکتر «احمدرضا» بیشتر از قسمتهای قبل در مرکز توجه قرار گرفت. چهرهپردازیاش هیچ تفاوتی با «متین» در «آچمز» ندارد و برخلاف همکلاسیهایش، به نوجوانان دبیرستانی نمیخورد.
احسان امانی
آچمز و بوی باران
احسان امانی در سریال «بوی باران» در نقش «مهندس جاوید» ظاهر شده است؛ سرمایهدار فاسد و خلافکاری که چمدانی حاوی سه میلیون دلار پولش گم شده و برای به دست آوردن آن، «شهاب» و «آرمان» را به شدت تحت فشار گذاشته بود. او در قسمتهای اخیر از دخترش رودست خورده و به زندان افتاده است. تفاوت گریم که هیچی، حتی شخصیتی که او در «آچمز» بازی میکند، تقریباً مشابه «بوی باران» است. امانی در «آچمز» نقش «زرین» را دارد، این بار هم سرمایهدار فاسدی است که سعی میکند از طریق رابطه و رشوه، به صورت غیرقانونی مجوز ساخت هتلی را بگیرد؛ یک هتل بسیار بزرگ که برای اکوسیستم منطقهای که در آن احداث میشود، نامناسب است.
مهرداد ضیایی
آچمز و بوی باران
مهرداد ضیایی این شبها دو سریال دارد و از قضا نقش او در هر دو، پررنگ است. در «آچمز» نقش معاون «مهندس گلکار» را بازی میکند. شخصیتی جدی که قرار نیست از مخاطب خنده بگیرد. او در «بوی باران» هم نقش بازپرس همه پروندههای سریال(!) را ایفا کرده است. این جا هم نقش او کاملاً جدی است ولی پاسکاری او و دستیارش، گاهی وجه طنزآمیز دارد. مهرداد ضیایی مدتهاست ریش بلندی دارد و در هر اثری که حضور دارد، با همین ظاهر، بازی میکند! او در هر دو سریال، در نقش مأمور دولتی ظاهر شده؛ یکی بازپرس و دیگری معاون یک اداره. نقشهایی که نیاز به تیپ رسمی دارد و همهچیز بیش از پیش مشابه میشود.
مهوش صبرکن
آچمز و بوی باران
مهوش صبرکن بازیگر باسابقه تلویزیون و تئاتر نیز این شبها دو سریال روی آنتن دارد. او در «بوی باران» نقش «منیژه» مادر «ترانه» (نرگس محمدی) و «پیمان» (مهدی سلوکی) را ایفا میکند. تیپ آشنای مادر خانهدار سریالهای تلویزیونی؛ مادری که همیشه نگران فرزندان جوانش است و در برابر کلهشقیهای آنها، کاری از دستش برنمیآید. او در سریال «آچمز» در شخصیتی متفاوت ظاهر شده؛ مادرزن مهندس «گلکار» (هومن برقنورد) که این جا شوخوشنگ، پولدار و امروزی است. با وجودی که تفاوت بین شخصیتپردازی آنها واضح است، اما او هم با گریم مشابه در هر دو سریال ظاهر شده است.
سیما خضرآبادی
بوی باران و سلام آقای مدیر
سیما خضرآبادی از نقشهای فرعی هر دو سریال است. او در «سلام آقای مدیر» در نقش «لیلا» بازی کرده که هم دوست خواهر «امیرعلی» مدیر مدرسه (روزبه حصاری) است و هم در کتاب فروشی نزد او کار میکند. در ظاهر چنین به نظر میرسد یک رابطه عاطفی بین او و «امیرعلی» در قسمتهای آینده در راه خواهد بود که داستانک فرعی سریال را تشکیل خواهد داد. او در «بوی باران» هم نقش یک دختر دمبخت را دارد که البته یک بار فریب «شهاب» را خورده و حالا اصرار دارد که او گناهکار است. اگرچه محدودیتهای تلویزیون، اجازه گریم چندانی به بازیگران زن نمیدهد، اما ظاهر او نیز در دو سریال، کاملاً شبیه هم است.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: بازیگران صداوسیما گریم جدید سریال ایرانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۵۹۴۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سمیرا حسنپور از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت میکند
آفتابنیوز :
سیمرا حسن پور البته پیش از این هم در سریالهای شبکه نمایش خانگی مثل جیران حسن فتحی و رئالیتیشوی شبهای مافیا حضور داشته است. حالا هم در حال بازی در سریال گردنزنی به کارگردانی سامان سالور، همسرش، است که تصویربرداریاش احتمالا تا مرداد ماه به طول میانجامد. با او در باره حضور در شبکه نمایش خانگی و سریال جدیدش صحبت کردیم:
در چند سال گذشته چندین همکاری با شبکه نمایش خانگی داشتهاید. از تجربه این سریالها بگویید. چه تفاوتهایی با تلویزیون وجود دارد؟
حتما تفاوت دارد. ممیزیهای کمتری هست و دستمان برای طرح مسائل مختلف بازتر است. من سر سریال جیران بودم و دو تا هم رئالیتی شو داشتم.
با توجه به این بازخوردها فکر میکنید مخاطبان تلویزیون بیشتر است یا شبکه نمایش خانگی؟
تلویزیون پیش از این بینندههای بیشتری داشت. رسانهای است که رایگان در اختیار همه است و همه میتوانند ببینند. به همین دلیل هم پیش از این بینندگان بیشتری داشت. اما مدتی است تعداد تماشاگرانش کمتر شده است. امیدوارم به روال سابق برگردد و باز هم همان تعداد بیننده را داشته باشد. برای این که جایگاه دیگری دارد. شما نمیتوانید مثلا سریال پایتخت را با هیچ سریال دیگری مقایسه کنید. چه اشکالی داشت که تلویزیون اینقدر پربیننده بود؟ شبکه نمایش خانگی یک مقدار مخاطبان خاصتری دارد که قشر متوسط رو به بالا هستند.
احتمالا یکی از دلایلش همان مبلغ اشتراکی است که باید پرداخت کنند.
دقیقا. تصور من همین است. کسانی که در شهرستانهای کوچک هستند یا از نظر مالی ضعیفند، به این پلتفرمها دسترسی ندارند. با این وجود بینندگان خودش را دارد که تعدادشان کم هم نیست.
اصولا رسانه برایتان مهم است؟ یعنی برایتان فرق میکند که در تئاتر باشید یا سینما یا تلویزیون؟
من از اول هم عاشق پرده نقرهای سینما بودم.
علیرغم این که کارتان را با تئاتر شروع کردید.
بله. من خیلی اتفاقی با تئاتر شروع کردم. من از اول سینما را دوست داشتم، ولی در دانشگاه تئاتر خواندم. برای نمایش مصائب استاد نوید ماکان کار آقای بیضایی برای ایشان تست دادم و پذیرفته شدم و کار کردم. ولی بعد سمت تصویر رفتم. تئاتر هم البته بسیار جذاب است، ولی من سینما را ترجیح میدهم.
از برنامه اسکار صحبت کنیم. چطور تجربهای بود؟
من اصولا در این برنامهها شرکت نمیکنم. ولی چون این کار آقای مدیری بود، رفتم. تجربه جذابی بود و ژ ژ صحنههایش در شبکههای اجتماعی پربازدید شد. سر صحنه هم خیلی خندیدیم و خوش گذشت. مدتها بود انقدر نخندیده بودم. نعیمه نظام دوست واقعا دوست داشتنی است و باعث شد بخندیم. اصلا فضای خوبی سر تصویربرداری وجود داشت. خود آقای مدیری و بقیه کسانی با آنها هم گروه بودم مثل بهنام تشکر و محمدرضا هدایتی هم بسیار عالی بودند. نظرم نسبت به این برنامهها اصلا عوض شد.
این دومین همکاری شما با مهران مدیری است و پیش از این ساعت ۶ عصر را با او کار کرده بودید. کار با او چطور است؟
آقای مدیری آدم را بدعادت میکند. انقدر کار با او جذاب است که دیگر نمیخواهید بعد از آن سر کار دیگری بروید. چون شرایط کار خیلی انسانی و درست است.
این شرایط درست که میگویید، چیست؟
از نظر زمان کار خیلی خوب است به عوامل اهمیت میدهد. یعنی زمانبندی طوری نیست که از ۵ صبح سر کار باشی تا آخر شب. این باعث میشود بازیگر و همینطور بقیه گروه آرامش داشته باشند. این مسئله سر کارهای دیگر وجود ندارد. مقدار زمانی که در روز کار میکنند خیلی زیاد است و ساعتهای آفیشها هم بد است. ولی سر کار آقای مدیری همه چیز خیلی فکرشده است و جو آرام است. کسی سر کسی داد نمیزند و فضای بسیار آرامی وجود دارد. خودش هم انسان محترمی است و همه چیز سر کار خوب است. امیدوارم دوباره قسمت باشد با او کار کنم.
شما فیلم «تابستان همان سال» را هم در جشنواره سال گذشته داشتید که محمود کلاری کارگردانش بود.
به نظرم آقای کلاری یک فیلم ماندگار ساخته است. واقعا برای من تجربه درخشانی بود. در این قابها و تصاویر کیف کردم. هر لحظهاش برای من خوشایند بود که میتوانم با این قابها در تصویر بمانم. نمیتوانم بگویم چقدر برای من رویایی بود. تمام لحظهها انگار نقاشی میشد. فضای کار در دهههای سی و چهل میگذشت و من خیلی این زمان را دوست دارم. از گلدانهای حیاط گرفته تا دیوارها و غذایی که میخوردیم برای من جذاب بود. خوشحالم که توانستم این فضا را از طریق این فیلم تجربه کنم. اصلا علاقه من به سینما و بازیگری به همین دلیل است که میتوانم زندگیهایی را تجربه کنم که در واقعیت نمیشود.
از امکان تجربه زندگیهای مختلف در سینما گفتید. جایی هم گفته اید وقتی میخواهم نقشی را بازی کنم سعی میکنم با او زندگی کنم و او را وارد زندگی واقعی ام میکنم.
بله. تا جایی که میتوانم این کار را میکنم. مثلا در سه کام حبس که نقش یک پرستار را داشتم، واقعا ده روز در بیمارستان کنار پرستارها ایستادم و از آنها یک چیزهایی یاد گرفتم. سر فیلم تمشک هم سعی کردم زیست آن شخصیت را تجربه کنم. مثل او چادر سرم میکردم و بیرون میرفتم. وسایل ارتباط جمعی مثل موبایل و لب تاپ را کنار گذاشتم و خواستم تنهایی را تجربه کنم؛ و اینها باعث شد افسرده شوید.
بله. من قبل از فیلم تمشک اصلا نمیدانستم افسردگی چیست. آدم شاد و سرحالی بودم و بازی کردن در این نقش واقعا برایم سخت بود. الان برایم خیلی راحت شده، چون دنیای امروز به این سمت رفته است.
بازی در تمشک و افسردگی که سراغتان آمد باعث شد ۶ کیلو وزن کم کنید. درست است؟
بله. سر آن کار ۶ کیلو کم کردم، سر کار آقای کلاری هم ۱۳ کیلو کم کردم. چون آقای کلاری میگفت یک این شخصیت نحیفتر و لاغرتر از تو است. مسئله دیگری که وجود دارد این است که به جز این که زیست شخصیتی را که میخواهم بازی کنم، از نزدیک تجربه میکنم. اگر شخصیت هم مربوط به گذشته باشد، در باره آن زمان مطالعه میکنم. سر کار تابستان همان سال، من تعداد زیادی کتاب قجری خواندم. میخواستم از کنار هم قرار دادن آنها به این درک برسم که یک زن در آن زمان چطور زندگی میکند. چون معتقدم آن حس را باید درون خودم پیدا کنم.
از کار با همسرتان سامان سالور بگویید. این نسبت ناخودآگاه روی کارتان تأثیر دارد؟
من و سامان طرز تفکرمان خیلی به هم شبیه است. هر دو در کار به هم آزادی میدهیم. اگر من برای نقشی مناسب باشم، نقش را به من میدهد، اگر نه هیچ اصراری نیست و او هم این کار را نمیکند. من سر کارهای دیگر هستم و او هم میتواند بازیگران دیگری را دعوت کند. ولی اگر جایی بفهمد نقش به درد من میخورد و من میتوانم چیزی به آن نقش اضافه کنم، حتما از من استفاده میکند. خودش همیشه میگوید وقتی بازیگری در کنارم است که برای کار تلاش میکند و بازیگر خوبی هست چرا از او استفاده نکنم؟ این را دارم نقل به مضمون میگویم، نمیخواهم از خودم تعریف کنم. میگوید من از بازیگری که ایده دارد و با عشق و علاقه تلاش میکند تا به نقش برسد، چرا استفاده نکنم. سامان هم در بازیگری من بسیار موثر بود. اولین کار من در سینما با او بود؛ که برای آن جایزه هم گرفتید.
بله هم جایزه جهانی گرفتم و هم در فجر کاندید شدم. برای فیلم سه کام حبس هم جایزه گرفتم. سامان اصولا من را در کار فقط به عنوان بازیگر میبیند. اینطور نیست که حواسش به من بیشتر از بقیه باشد. یعنی ممکن است کاملا یک سکانس من را از فیلم بیرون بیاورد. در این موارد خیلی حرفهای کار میکند.
الان هم که سر سریال با او هستید.
بله. سریال گردن زنی که خیلی داستان عجیب و غریب و معمایی دارد با حرکتهای فروان. به نظرم کارگردانی این کار خیلی سخت است، ولی سامان از پس آن برآمده است. من که خیلی از بودن در این سریال خوشحالم. برای اولین باز نقشی دارم که کمیشبیه خودم است.
منبع: همشهری آنلاین